کد مطلب:150296 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:244

وقتی کربلا گم می شود
این نكته را در نظر داشته باشید و مقایسه كنید با برخی از این برداشتهای كاهش یافته از كربلا، ببینید چقدر عظمت كربلا را پایین می آورند در حدی كه با شهید مطهری (ره) مقابله می كنند و می گویند كه چرا شما می گوئید حسین علیه السلام


برای كشته شدن خودش هم برنامه داشت. نویسنده كتاب شهید جاوید خیلی تلاش می كند تا این فضای حفظ قداست توسط حسین علیه السلام و نفی قداست توسط دشمنان حسین علیه السلام را نبیند، یا اصلا نفی بكند، خیلی حیف است كه آدم در كربلا گم بشود، كه این آغاز بدبختی است. به نظر من بدون كربلا بشریت بدبخت است، در كربلای كاهش یافته - در كربلایی كه رسالت حسین علیه السلام گم شود - انسانی نمی تواند نجات پیدا كند، خدا شهید مطهری را رحمت كند به قول خودش مسئله كربلا چیز بسیار دقیق و پیچیده ای است به طوری كه با یك نگاه سطحی نمی توانیم مسائل آن را دریابیم. انشاءالله بحثی را كه در كتاب «زیارت عاشورا اتحادی روحانی با امام حسین علیه السلام آمده است مطالعه نمایید، كه به لطف خدا اشارات خوبی در آن جا به عنوان توجه به مقام قدسی برنامه ریزان كربلا مطرح شده است. امام باقر علیه السلام در این زیارت از آن طرف روحیه ای را كه مقابل حسین علیه السلام ایستاد به خوبی ترسیم كرده است «العصابة التی جاهدت الحسین» امام می گوید: ای انسانها اگر می خواهید ترسیم كرده است «العصابة التی جاهدت الحسین» امام می گوید: ای انسانها اگر می خواهید رسالت حسین علیه السلام را بفهمید، یادتان باشد كه چه فرهنگی در مقابل امام حسین علیه السلام ایستاده است، حسین علیه السلام می خواهد بفهماند كه خطر حسین كشی چیست، روی این نكته تأمل كنید، برای امام حسین علیه السلام فرقی نمی كند كه عمر سعد بمیرد یا نمیرد، یزید بمیرد یا نمیرد، چرا كه او امام است و در افقی بالاتر از این حرفها به انسان می نگرد.

انشاءالله ما به لطف خدا به جایی برسیم كه برایمان فرقی نكند كه فلانی بمیرد یا نمیرد، مهم این است كه آن بیماری خطرناكی را كه اینها به آن دچار شده اند بشناسیم، و امید من این است كه همه عزیزان فكر و ذكر و ذهن خودشان را صرف بررسی كربلا كنند، كتاب تاریخی ابی مخنف كه اخیرا از دل تاریخ طبری در آورده اند و كتاب قیام حسین نوشته آقای شهیدی، و كتاب ارشاد مرحوم شیخ مفید امثال اینها را مطالعه نمایند. مهم این است كه حادثه ها را ببینیم و زود نگذریم، یعنی چه كه امام حسین علیه السلام با حرّ اینگونه مدارا می كنند، چرا امام در روز عاشورا لشكر عمر سعد را این قدر نصیحت می كنند؟ چرا به سادگی از این حركات می گذرید. فهمیدن این مسائل به اندازه فهم عمق شریعت، كار می خواهد كه آدم بفهمد چرا امام


حسین علیه السلام این كار را می كند. بله یك تحلیل ساده می توان كرد و از آن گذر كرد و خود را راحت نمود به همان نحوی كه حركات آدمهای عادی را تحلیل می كنیم. در این صورت این كه كربلا نشد!! پس نجات ما به وسیله حسین علیه السلام چه می شود؟ «حسین منی و انا من حسین» چه می شود؟

حسین علیه السلام می خواهد نشان دهد كه وقتی فكر مقدس كشی و قداست زدائی در صحنه بیاید، همه بشریت هلاك می شود چون بشر گرفتار زمین میشود. او می خواهند نشان دهد روحیه ای كه شروع شد، كارش به اینجا رسید كه یك انسان مقدس و متعالی را كشت، پس حسین علیه السلام باید دو كار انجام دهد اول اینكه ثابت كند كه او یك انسان مقدس و متعالی است، دوم این كه شما آن چنان شده اید كه من را می كشید. آیا صحبت های حضرت را در ظهر عاشورا خطاب به لشكر عمر سعد دیده اید، می فرماید آیا زیر این آسمان غیر از من، پسر پیغمبری وجود دارد؟ بعد شروع می كند اسم بعضی از افراد لشكر عمر سعد را بردن و سؤال كردن كه آیا شما نشنیده اید كه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند كه حسین و حسین دو سید شباب اهل جنت اند؟ و بدین وسیله می خواهد ثابت كند كه من مقدس ترین آدم زیر این آسمان هستم. اگر خوب فكر كنید به این نتیجه می رسید كه امام معصوم كه مأمور هدایت جامعه است می خواهد بگوید كه ای مردم خطری شما را تهدید می كند كه كارتان به جایی می رسد كه قداست كشی می كنید. ما امروز هم باید بسیار هوشیار باشیم، اگر دیدید كه در جامعه، انسانهای مقدس به جهت مقدس بودنشان با بقیه افراد برای شما ارزششان مساوی است، باید بدانید نطفه حسین كشی دراین جامعه شروع شده است به همین علت است كه امام خمینی (ره) می فرمودند: نگذارید كه رزمندگان، در ادارات مورد بی مهری قرار گیرند، این هشدار دادن به همان خطر است، روحیه و فرهنگی كه مقابل فرهنگ یزیدی می ایستد، آمده است تا مقدسات حفظ شود حتی اگر كار به جایی كشیده شود كه خودش باید در این صحنه - نمایش كشتن مقدسات - نمایش كشتن مقدسات - بازیگر اصلی گردد، همه بشریت حیران هستند كه چگونه می شود عده ای، این آدمها را با این خصوصیات بكشند، اینها چه كار كردند؟


دكتر ادریس حسینی، استاد تاریخ، اهل تونس در كتاب «راه دشوار» می گوید كه من در زمانی كه سنی بودم در حین خواندن تاریخ كربلا یك دفعه متوجه شدم كه راستی اینها را چرا كشتند؟ یعنی امام حسین علیه السلام كاری كرده است كه حتی یك انگیزه برای كشتن خودش در دشمن باقی نگذارد تا آنجا كه اباعبدالله علیه السلام در سخنانش به لشكر عمر سعد می فرماید: اگر می خواهید برمی گردم. نه اینكه من از حسین بودنم برمی گردم، ولی اینكه فكر كنید من آمده ام با شما بجنگم، نه من نیامده ام جنگ كنم، مرا دعوت كردید، آمده ام، اگر می خواهید برمیگردم نه یعنی اینكه یزید بد است و من آمر به معروف و ناهی از منكرم، برمی گردم، خیر، حسین علیه السلام طوری عمل می كند كه دشمن نتواند بگوید چون حسین و یارانش می خواستند به شهر ما حمله كنند مقابل شان می ایستیم، یعنی حسین می خواهد به تمام معنا، دشمن را خلع سلاح كند از اینكه انگیزه مقدسی در آنها بماند، حتی به اندازه ای كه بگویند كه چون حسین می خواست به شهر ما حمله كند ما جلویش را گرفتیم. جبهه مقابل اباعبدالله علیه السلام به كمك نور حسینی علیه السلام به ذلتی رسید كه ظلمت محض شد. یا بگو ظلمت محض بودنش نمایان شد تا بشریت در تحلیل های خود از خود بپرسند: چگونه می شود كه یك جامعه تا این حد از سقوط پیش می رود؟

دكتر ادریس حسینی می گوید كه یك مرتبه پس از این كه تا این سؤال برایم پیش آمد تكان خوردم و جدم حسین مرا شیعه كرد. كربلا مرا شیعه كرد، چطور می شود حسین كاری بكند كه هزار و اندی سال بعد، یك تونسی به این مرحله برسد.